- پیروزه وار
- مانند پیروزه چون فیروزه: پیروزه وار یکدم بریک صفت نپایی تا چند خس پذیری آخر نه کهربایی 0 (خاقانی)
معنی پیروزه وار - جستجوی لغت در جدول جو
- پیروزه وار
- مانند پیروزه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیروزه رنگ برنگ فیروزه
خیمه فیروزه رنگ، فلک آسمان
تاجی که پیروزه در آن نشانیده باشند تاج فیروزه: ز گستردنیها و از تخت عاج ز دیبا و دینار و پیروزه تاج
پیروزه رنگ، به رنگ پیروزه
خیمۀ پیروزه رنگ، کنایه از آسمان
به رنگ فیروزه
فرش پیروزه رنگ
پیروزمند مظفر: همی گفت این سخن پیروز ور شاه دو چشمش دیده بان گشته سوی راه. (ویس و رامین)